طعم تلخ سیگارو دوست دارم تلخ مثل آخرین بوسه ی لعنتی ما تلخ مثل آخرین دروغ تو که باز هم همو می بینیم تلخ مثل نبودنت . . . !
.
.
.
تنها آمده ام اینجا . . .
تا شاید دود سیگار فضای زخمم را مه آلود کند . . .
هنوز هم به هوای دو نفره بودن هایمان سوال همیشگی را تکرار میکنم . . .
آتش داری ؟!
ولی دیگر تو پاسخگوی این سوال تکراری نیستی . . .!
می گن یه نخ سیگار آدم و آروم می کنه…
من موندم !! یعنی تو قد سیگارم نبودی…
.
.
.
سیگارها برایم دو دسته اند :
سیگارهای قبل از دیدنت و سیگارهای پس از رفتنت !
هر دو برایم حس غریبی دارند :
اولی ، به خاطر دلهره ی نیامدنت
و دیگری از ترسِ دیگر ندیدنت . . .
دنیا ! نخواستیم یار بی وفا ، تنهایی بهتر
درد تنهایی نخواستیم شفا ، تنهایی بهتر
یک عمر در پی یار باوفا ، با وفا بودیم
اما ندیدیم به غیر از جفا ، تنهایی بهتر . . .
********
تو تنها باش و من تنهای تنها / که دارم وقت تنهایی سخن ها
نگاه عاشقم تا آسمانهاست / مرا تا عرش اعلا نردبان هاست
نماز خلوتم را صد قنوت است / کلام شعر تنهایی سکوت است . . .
من – تــــو = تــــو + اون
به همین راحتی !!
.
.
.
” تو ” برای ” من ” مهمـــّی . . .
” او ” برای ” تو ” مهمـــّه . . .
تکلیف من هم کاملاً مشخّص . . !
هیچ کس از راز دلم آگاه نیست.هیچ کس ازآه دلم به جزقلب تو خبرندارد.من درمسیرقلب توام.چون مسافری و مقصدم افق دورچشمان توست
******
بازهم کبوتراحساسم بال می گشاید تادرآبی بی کران آسمان قلبت به پروازدرآید.گویا سالهاست که مفهوم پرواز درگنجایش ذهنش نیست...
باران ببار … ببار که شاید پس از بارش تو به یادش رنگین کمانی در دلم برپا شود !
.
.
کاش نامت باران بود ؛ آنوقت تمام مردم شهر همراه با من برای آمدنت دعا می کردند …
.
.
چه بارانی !!! اما چه فایده ؟؟؟
تو اینجا نیستی و باران بی تو یعنی سوزاندن تن سیگار !