دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)
.
.
.
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته
یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته
سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین
از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید
با عرض تسلیت و التماس دعا
.
.
.
یک عمر تماشای دری خون آلود / یاد آوری حادثه ای سرخ و کبود
کم کم به علی بال پریدن میداد / ای تیغ نیازی به حضور تو نبود . . .
.
.
.
به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر
یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت . . .
.
.
.
برای صیقل روح و روان ها / به دل دریائی ازایمان نشانیم
برای اولین مظلوم عالم / بسی خون دل ازچشمان چکانیم
هزاران لعنت و نفرین بسیار / به قاتل های مولا مان رسانیم . . .
.
.
.
امشب ، شب ناله در فراق پدری مهربان است
که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریهاش را ندیده بود
پدری دلسوز که با آه همه کودکان یتیم شریک بود
و غصههای همه را بر جان خود هموار میکرد
ولی کسی از غربت او و دردهای دلش
با خاری در چشم و استخوانی در گلو ، خبر نداشت . . .
.
.
.
به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را
به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را
به نماز آخرینش چه گذشت من ندانم
که ندای دعوت آمد شه ملک لافتی را
همه اهل بیت عصمت زسرا برون دویدند
ابتا و واعلیا بنمود پر فضا را
.
.
.
به شهر کوفه در محراب طاعت / علی شد کشته در حال عبادت
ز پـور ملجم مردود کافر / بخون شد غوطه ور ساقی کوثر
.
.
.
دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)
.
.
.
ملائک پر زنان ، بر سر زنان از عرش می آیند
ببین بال ملائک را کز آن شق القمر تر شد
غروبی کرد ماه آن سان که دیگر بر نمی تابد
بیا زهرا ، تلافی کن علی آخر به بستر شد . . .
.
.
.
بی ذکر علی صومعه و دیری نیست
کس را پـی درک ذات او سیری نیست
گویند که از غـیر علـی چشـم بپوش
هـر جـا نگـرم علـی بـود غیـری نیـست . . .
.
.
.
به قلبم سوره کوثر نوشتند
دلم را بنده قنبر نوشتند
به کوی عاشقی،
در لوح سینه
صد و ده مرتبه حیـــدر نوشتند . . .
.
.
.
در برج ولا مهر جهانتاب علی است
در شهر علوم سرمدی ،باب علی است
از اول خلقت جهان تا محشر
مظلوم ترین شهید محراب ،علی است . . .
.
.
.
شمشیر خصم تارک حیدر شکسته است
محراب، همچو لاله در خون نشسته است
فلک نجات و قائمه عرش کردگار
از موج خیز حادثه بى تاب و خسته است . . .
.
.
.
دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)
.
.
.
آری ما را بر عظمت و شناسایی شب قدر راهی نیست
تنها می توان درزیر باران رحمتش ایستاد تا برما ببارد
و جانهایمان را از آب زلال خود شست وشو دهد و پاک سازد . . .
.
.
.
پیامک شب قدر
و کنون وقت دعاست
وقت شکر از کرم و لطف خداست
وقت عاشق شدن و مهر و صفاست
وقت امید بر قلم عفو خداست
التماس دعا
.
.
.
الهی ان شب که همه قران به سر می گذارند
ما را توفیق بده قران را به دل کنیم . . .
.
.
.
سی شب خرابت می نشینم تا سحر گاهان
شاید به دست لطف کردی قصد تعمیرم
ای اسم های اعظمت امن یجیب عشق
هر شب سحر پر می کشم …اما به زنجیرم
.
.
.
شب قدر است جسم تو کز او یابند دولتها
مه بدرست روح تو کز او بشکافت ظلمتها
مگر تقویم یزدانی که طالعها در او باشد
مگر دریای غفرانی کز او شویند زلتها
.
.
.
امشب این دل یاد مولا می کند
لیلة القـدر است و احیا می کند
بشنو ای گـوش دلها بی صدا
نغمه ی فـزت و رب الکعبه را . . .
.
.
.
شب قدر
شبی است که در عرصه آن انسان، ره صد ساله را یک شبه طی می کند . . .
.
.
.
رسول خدا (ص)
هرکه شب قدر را زنده بدارد تا سال دیگر عذاب از او دور می گردد . . .
نظرات شما عزیزان: