دلم را پیش خود پابند کردی
ولی گفتی تو یک دنیای دردی
غرورم را شکستی بی تفاوت
برو فکر کن همیشه خیلی مردی
.
.
.
بسوزد دلت که سوزاندی دلم را
به ویرانی کشاندی منزلم را
فکندی زیر پا احساس و شورم
نکردی رحم، حتی بر غرورم
.
.
.
دلم را شبی در حضورم شکستی
نه آینه، حتی غرورم شکستی
ندادی به خلوتگاه عشق راهم
پلی بود اگر در عبورم شکستی
.
.
.
شده بازیچه ای قلب صبورم
شکستی عاقبت بال غرورم
به آسانی گذشتی از کنارم
مثال دفتری کردی مرورم
.
.
.
گفته بودی، از غرورم، از سکوتم، خسته ای
من شکستم هر دو را
گفته بودم،از سکوتت،از غرورت خسته ام
به خاموشی مغرورانه ات
شکستی تو مرا
.
.
.
خدا بودم خدای خودپرستان
گدا کردی مرا تو سنگ مغرور
مرا باور به بی همتائی ام بود
مرا از باور خود کردی ام دور
.
.
.
تمام روز و شب با بیقراری
به شوق روی تو بیدار هستم
اگر چه بی غرورم زنده اما
به شوق لحظۀ دیدار هستم !
.
.
.
غرور من که زسختی به کوه میمانست ، کمر به کشتن خود بست و خاک پای تو شد
دلم که به همه بیگانه بود و یار نداشت ، چه دید در تو که اینگونه آشنای تو شد ؟
.
.
.
هیچ وقت مغرورنشو ، برگ ها وقتی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند .
.
.
.
دوستی شوخی سرد آدماست ، بازی شیرین گرگم به هواست
واسه کشتن غرورمن و تو ، دوستی توطئه ثانیه هاست
.
.
.
کاش غرورم را که در پستوی سادگیم پنهان بود می یافتی ،
اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای در هم شکستن غرورم
.
.
.
همه بغض من تقدیم غرورنازنینت باد ، غروری که لذت دریا را به چشمانت حرام کرد .
.
.
.
بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق
.
.
.
انسان های آزاده دل شکسته و پر غرور خود را پنهان می کنند. فردریش نیچه
.
.
.
گناهی که پشیمانی بیاورد بهتر از عبادتی است که غرور بیاورد…
.
.
.
فاخرترین لباس ، تولید کارخانه ی کرم است ، کرم ابریشم
ما را به غرور چکار . . . ؟
.
.
.
قول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به روزگار
چه بی دووم بود قول ما جدا شدیم آخر کار
گل مغرور قشنگم من فراموشت نکردم
بی تو اینجا رو نمی خوام می رم و برنمی گردم
.
.
.
شبیه چشمهای تو پر از گناه می شوم** میان ظلمت شب قبیله ماه می شوم
خدا,زمین,گناه,عشق,من وتو,ببین چطور**به خاطر غرور تو زیاده خواه می شوم
.
.
.
وقتــــی مــی گویـــمـــ : برایـــمــ دعــا کــــن یـــعنـــی کـــمـــ آورده امـــ . . .
یــعنــــی دیــگـــر کـــاری از دستـــ خـــودمـــ بــرای خـــودمـــ بـــر نــمــی آیــــد !
.
.
.
اینقدر خودت رو نگیر … !
اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن … !
وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد …
فکر نکن که فوق العاده ای !!!
شاید اون کم توقعه …
.
.
.
ما بدهکاریم به یکدیگر
و به تمام ” دوستت دارم” های ناگفته ای
که پشت دیوار غرورمان ماند
و آنها را بلعیدیم
تا نشان دهیم که منطقی هستیم
.
.
.
برای بودنِ با تو غرورم پایمال شد
تو هم اندکی احساس بگذار
مساوی که نمی شویم
حداقل به من نزدیک شو
.
.
.
قدش به “عشق” نمی رسید ؛ “غرور”م را زیر پا گذاشت تا برسد !
.
.
.
محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم
آنچه را که اســـمش را غــرور گذاشته ام
برایت بــه زمیـــن بکوبــم
.
.
.
دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت :
” او یقینا پی معشوق خودش می آید “
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود :
” مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد “
عشق قربانی مظلوم ” غرور ” است هنوز . . .
.
.
.
گفت:
بی من چه میکشی؟
گفتم:
نفـــــــــس…!
.
.
.
کاش غرورم را که در پستوی سادگی ام پنهان بود می یافتی
اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای در هم شکستن غرورم…
.
.
.
امروز با غرورت باز م مرا شکستی
با ناز و قهر و کینه مهرم ز دل گسستی
دانی که بی تو هیچم ای ماه بی مروت
باشد که بار دیگر قلب مرا شکستی …
.
.
.
دلم را پیش خود پابند کردی
ولی گفتی تو یک دنیای دردی
غرورم را شکستی بی تفاوت
برو فکر کن همیشه خیلی مردی
.
.
.
قول داده بودیم ما به هم که تن ندیم به روزگار
چه بی دووم بود قول ما جدا شدیم آخر کار
گل مغرور قشنگم من فراموشت نکردم
بی تو اینجا رو نمی خوام می رم و برنمی گردم
.
.
.
گناهی که پشیمانی بیاورد بهتر از عبادتی است که غرور بیاورد…
.
.
.
گرچه ای دوست غرور دلت احساس مرا درک نکرد
آفرین بر غم عشقت که مرا ترک نکرد
نظرات شما عزیزان: